شماره ٧٣٩: طاقت کجاست روى عرقناک ديده را؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
طاقت کجاست روى عرقناک ديده را؟
آرام نيست کشتى طوفان رسيده را
شبنم ز باغبان نکشد منت وصال
معشوق در کنار بود پاک ديده را
با هيچ بد گهر نشود چرخ سينه صاف
خون است شير، کودک پستان گزيده را
از بس شنيده ام سخن ناشنيدنى
گويم شنيده ام سخن ناشنيده را
بى شور عشق چاشنيى با حيات نيست
تلخ است زندگى ثمر نارسيده را
ياد بهشت، حلقه بيرون در بود
در تنگناى گوشه دل آرميده را
چون سگ گزيده اى که نيارد در آب ديد
آيينه مى گزد من آدم گزيده را
در پرده ماند شور من از سردى سپهر
آب است شيشه جوش مى نارسيده را
خونى که مى خورند به از شير مادرست
مردان از محبت دنيا بريده را
شوخى که دارد از دل سنگين به کوه پشت
مى ديد کاش صائب در خون تپيده را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید