شماره ٥٢

غزلستان :: عرفی شیرازی :: مثنوی

افزودن به مورد علاقه ها
بنازم شيشه مى را که خوش مستانه ميگريد
سرى خم کرده و در دامن پيمانه ميگريد
کسى کش کام دل شد آشناى لذت ماتم
چنان گر نوحه سازى گريد از افسانه ميگريد
دل خود را بآن خوش ميکند حسرت کش دنيا
که با خلق جهان در يک مصيبت خانه ميگريد
کسى کز وادى عقل و جنون بيرون کشد خود را
نه در معموره ميخندد نه در ويرانه ميگريد
مگر آميزش پاکيزه دارد مهر محبوبان
که شمع اندر ميان خنده و پروانه ميگريد
کسى کو شيشه خالى کند تا پر شود چشمش
اگر با ما کشد ساغر بيک پيمانه ميگريد
جهان در مردن دل گريه و سوز است عرفى را
که گوئى در عزاى عاشق جانانه ميگريد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید