شماره ٧٩: حسن را پوشيده در خط چون عنبر کرده اند

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
حسن را پوشيده در خط چون عنبر کرده اند
چشمه آيينه را خس پوش جوهر کرده اند
خاکساران محبت را به چشم کم مبين
گنجها را پادشاهان خاک بر سر کرده اند
رهنوردانى که از خود راه بيرون برده اند
خويش را فارغ ازين وضع مکرر کرده اند
رفته ام از دست بيرون تا درين درياى تلخ
استخوانم را به شيرينى چو گوهر کرده اند
جاى حيرت نيست جسم ما اگر جان شد زعشق
اهل همت موم را بسيار عنبر کرده اند
تلخکامانى که دندان بر جگر افشرده اند
ساغر تبخاله را پر آب کوثر کرده اند
در چنين درياى بى زنهار، مردم چون حباب
بادبان کشتى خود دامن تر کرده اند
آرزوى خام مردم را به دوزخ مى برد
عودهاى خام را در کار مجمر کرده اند
از وجود ما چنين تيره است درياى حيات
ماهيان اين آب روشن را مکدر کرده اند
سخت جانان بر حرير عافيت آسوده اند
چون شرر روشندلان از سنگ بستر کرده اند
نقد خود را از کسالت نسيه مى سازند خلق
خود حسابان هر نفس را صبح محشر کرده اند
شعله رويان چون نمى گيرند در يک جا قرار
سينه ما را چرا همچشم مجمر کرده اند؟
چند در زير فلک سرگشته باشم، سوختم
وقت جمعى خوش که در گرداب لنگر کرده اند
ذره اى از خار خار عشق فارغبال نيست
نى به ناخن مور را از عشق شکر کرده اند
از سخنهاى تو صائب صفحه هاى ساده دل
دامن خود چون صدف لبريز گوهر کرده اند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید