شماره ١٣٢: چون کسى در دل خيال آن کمر پنهان کند؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
چون کسى در دل خيال آن کمر پنهان کند؟
نيست ممکن رشته را کس در گهر پنهان کند
مى نمايد تلخى بادام آخر خويش را
گرچه شيرين کار او را در شکر پنهان کند
نيست ايمن هيچ سرسبزى چشم شور خلق
روى خود چون خضر از مردم مگر پنهان کند
از خم چوگان گردون گوى بيرون برده است
در گريبان تأمل هر که سر پنهان کند
صبر و طاقت برنمى آيد به کوه درد و غم
قاف را عنقا چسان در زير پر پنهان کند؟
خودنمايى لازم افتاده است درد عشق را
لاله نتوانست داغى در جگر پنهان کند
حال ما دردى کشان بر هيچ کس پوشيده نيست
بحر چون از ديده ها دامان تر پنهان کند؟
خرده راز محبت پرده سوز افتاده است
سنگ نتوانست در دل اين شرر پنهان کند
مى تراود گريه از رخسار اهل درد را
آب هيهات است خود را در گهر پنهان کند
مى شود روشن زآتش بوى هر هيزم که هست
نيست ممکن عيب خود کس در سفر پنهان کند
از فريب خال او ايمن مشو صائب که حسن
در دل هر دانه اى دام دگر پنهان کند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید