شماره ١٨٧: هر کجا باشند رنگين فطرتان در گلشنند

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
هر کجا باشند رنگين فطرتان در گلشنند
خوش خيالان با پرى در زير يک پيراهنند
از ملک پهلو تهى سازند از خود رفتگان
خودپرستان روز و شب محشور با اهريمنند
ناقصان از تندخويى در گذار برق و باد
کاملان از چرب نرمى در حصار آهنند
ظلمت آبادى است از ناشسته رخساران زمين
آتشين رويان درين ظلمت چراغ روشنند
تا سر بى مغز خود را بوالفضولان جهان
بر خط تسليم نگذارند، در جان کندنند
گوشه گيرانى که از دنيا نظر پوشيده اند
مى خلد در پاى هر کس نوک خارى سوزنند
عاقبت جانهاى روشن محفل آرا مى شوند
گر دو روزى چون چراغ از جسم زيردامنند
عاجزان را دستگيرى کن که موران ضعيف
حفظ خرمن را زنقش پا دعاى جوشنند
خانه بر دوشان که دارند از توکل پشتبان
هر دو عالم گر شود زير و زبر در مأمنند
پيش مردانى که ناموس قناعت مى کشند
کمترند از زن گروهى کز طمع آبستنند
نيل چشم زخم افتاده است لازم حسن را
زين سبب ديوانگان صائب مقيم گلخنند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید