شماره ٣٦٠: مى به رغم عالم پرشور مى بايد کشيد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
مى به رغم عالم پرشور مى بايد کشيد
غم چو زور آرد مى پرزور مى بايد کشيد
منت مرهم زچشم شور مى بايد کشيد
ناز شهد از نشتر زنبور مى بايد کشيد
گرچه هر کم ظرف را ظرف شراب عشق نيست
چون صراحى گردنى از دور مى بايد کشيد
از در بسته است اينجا بيش اميد گشاد
دامن آن غنچه مستور مى بايد کشيد
از دو عالم عشق مى خواهد سر آزاده اى
پيش خاقان کاسه فغفور مى بايد کشيد
زير بار خلق چندى دست مى بايد نهاد
بعد ازان پا در کنار حور مى بايد کشيد
از بزرگان لطف با کوچکدلان زيبنده است
چون سليمان گفتگو از مور مى بايد کشيد
دل به اين بى حاصلان بستن ندارد حاصلى
تخم خود بيرون زخاک شور مى بايد کشيد
وسعت از ملک سليمان چشم تنگ خلق برد
خويش را در چشم تنگ مور مى بايد کشيد
از هواى تر شود چون آب زور باده کم
روز باران باده پرزور مى بايد کشيد
رفت آن عهدى که خرمن بود رزق خوش چين
دانه امروز از دهان مور مى بايد کشيد
تا توانى آرميدن در زمستان زير خاک
در بهاران دانه اى چون مور مى بايد کشيد
غنچه از مى خوردن پنهان چنين گلگل شکفت
باده گلرنگ را مستور مى بايد کشيد
چون گذارد پاى خود بر منبر دار فنا
حرف حق بى پرده از منصور مى بايد کشيد
از کدورت مى کند دل را سبک رطل گران
غم چو زور آرد مى پرزور مى بايد کشيد
تا شوى شيرين به چشم خلق صائب چون گهر
مدتى تلخى ز بحر شور مى بايد کشيد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید