شماره ٥١٦: دل پرخون کجا از جسم پا در گل خبر دارد؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
دل پرخون کجا از جسم پا در گل خبر دارد؟
کجا اين دل به دريا کرده از ساحل خبر دارد؟
از سير عالم بالا نگردد تن حجاب جان
که از نشو و نما اين سرو پا در گل خبر دارد
از احوال نظربازان مدان معشوق را غافل
که از هر ذره اى خورشيد روشندل خبر دارد
نبيند زيرپا چشمى که افتاده است بر منزل
دل حق جو کجا از عالم باطل خبر دارد؟
زدست و پاى بيتابى زدن آسوده مى گردد
هر آن موجى کز اين درياى بى ساحل خبر دارد
دل گم گشته خود را سراغ از زلف جانان کن
که هر تارى از و چون سبحه از صددل خبر دارد
چه مى پرسى شمار منزل از سيل سبک جولان؟
که هر کس کاهل افتاده است از منزل خبر دارد
زما بى حاصلان از حاصل دنيا چه مى پرسي؟
که هر کس تخمى افشانده است از حاصل خبر دارد
ز ابراهيم ادهم پرس قدر ملک درويشى
که طوفان ديده از آسايش ساحل خبر دارد
به شکر خنده شيرين مى کند صائب دهانش را
کسى کز تلخى محرومى سايل خبر دارد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید