شماره ٥٤٦: چه باک از عاشق بى باک آن طناز مى دارد؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
چه باک از عاشق بى باک آن طناز مى دارد؟
زکبک مست کى انديشه اى شهباز مى دارد؟
به تسخير تو دستم نيست، ورنه جذبه اى دارم
که از رفتار سيل تندرو را باز مى دارد
اگر بلبل زند مهر خموشى بر لب گويا
که روى باغ، سرخ از شعله آواز مى دارد؟
نه آسان است اخگر در گريبان ساختن پنهان
نبيند روى راحت هر که پاس راز مى دارد
زشور عندليبان است شاخ گل چنين سرکش
نياز عاشقان معشوق را بر ناز مى دارد
زفيض صبح نور از جبهه خورشيد مى بارد
که بزم خوبرويان رونق از دمساز مى دارد
زبيم دخل باشد خامشى آتش زبانان را
زبان شمع را کوته دهان گاز مى دارد
ترا گر گوشمالى مى دهد دوران مپيچان سر
به قدر گوشمال آهنگ دايم ساز مى دارد
مجو انجام اين افسانه دور و دراز از من
که حرف زلف مهرويان همين آغاز مى دارد
نپردازد به دنياى محقر همت عالى
کجا پروا زصيد کبک اين شهباز مى دارد؟
بغير از معنى رنگين که ريزد صائب از کلکت
کدامين سحر ديگر رتبه اعجاز مى دارد؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید