شماره ٥٧٣: دل عاشق چه لذت از بهشت جاودان گيرد؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
دل عاشق چه لذت از بهشت جاودان گيرد؟
فروغ ماه مى بايد رگ خواب کتان گيرد
کدام آتش زبان کرد اين دعا در حق من يارب
که دامن هر که را سوز،د مرا آتش به جان گيرد
ضعيفان خار و خاشا کند سيلاب حوادث را
که از شمع آتش اول در نهاد ريسمان گيرد
چه پروا دارد از برق اجل، کشت تهيدستان؟
چه دارد سرو در کف تاز دست او خزان گيرد؟
طلبکار ترا فردوس دامنگير مى گردد
اگر خار مغيلان دامن ريگ روان گيرد
کسى گل مى تواند چيد از افسانه بلبل
که حرز خامشى چون غنچه در زير زبان گيرد
به يک پيمانه مي، انداختى در آتش تهمت
عقيقى را که مى بايست کوثر در دهان گيرد
مکش دست اميد از دامن اشک پشيمانى
که يوسف مى شود هر کس پى اين کاروان گيرد
درين ميدان کسى را مى رسد لاف عنا ندارى
که در وقت خرام او دل خود را عنان گيرد
به پيچ و تاب هر کس مى تواند ساختن صائب
گهر را تنگ در آغوش خود چون ريسمان گيرد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید