شماره ٥٩٩: زخود هر کس که بيرون رفت کى با همرهان سازد؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
زخود هر کس که بيرون رفت کى با همرهان سازد؟
که مسکن نيست بوى پيرهن با کاروان سازد
ندارد پرده پوشى پاى خواب آلود چون دامن
همان بهتر که تير کج به آغوش کمان سازد
به نرمى خصم بد گوهر حصار عافيت گردد
که مغز از چرب نرمى عمرها با استخوان سازد
هلال عيد مى سازد قد خم گشته ما را
همان عشقى که در پيرى زليخا را جوان سازد
چه خواهد کرد با دلهاى مومين آتشين رويى
که با آهن دلى آيينه را آب روان سازد
مکن انديشه از زخم زبان چون عشق صادق شد
که چون شد صبح روشن شمعها را بى زبان سازد
به پايان چون برم اين راه بى انجام را صائب؟
که حيرانى مرا در هر قدم سنگ نشان سازد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید