شماره ٦٠٦: چراغ حسن را دامان خط مستور مى سازد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
چراغ حسن را دامان خط مستور مى سازد
غبارى خانه آيينه را بى نور مى سازد
مرا در محفلى بند از زبان برداشت بيتابى
که شمعش گريه را در آستين مستور مى سازد
نگه دارد خدا از چشم ما آن لعل ميگون را
که شور بحر ما آب گهر را شور مى سازد
چه پروا از فناى عاشقان آن حسن سرکش را؟
که از هر مشت خاکى عشق صد منصور مى سازد
حريم قهرمان عشق شوخى برنمى دارد
سپند بى ادب را آتش از خود دور مى سازد
دل خوش مشربى دارم که سرديهاى دوران را
به اکسير تحمل مرهم کافور مى سازد
زعزلت شهرت افتاده است مطلب گوشه گيران را
که ذوق خودنمايى دانه را مستور مى سازد
دل ما را نسازد گريه شام و سحر خالى
که اين ويرانه چندين سيل را معمور مى سازد
ندارد حاصلى با خست رويان عاجزى کردن
کمان آسمان را سرکشى کم زور مى سازد
زناسازى مکن خون در جگر ما تلخکامان را
که گل با خار مى جوشد، شکر با مور مى سازد
چه افتاده است دردسر دهم صائب طيبيان را؟
که عيسى را علاج درد من رنجور مى سازد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید