شماره ٦٢٥: اگرچه شمع کافورى خرد در خانه مى سوزد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
اگرچه شمع کافورى خرد در خانه مى سوزد
چراغ از چشم شيران بر سر ديوانه مى سوزد
زبيم بازگشت حشر دل جمع است عاشق را
که فارغ از دميدن مى شود چون دانه مى سوزد
شعار حسن تمکين، شيوه عشق است بيتابى
به پايان تا رسد يک شمع صد پروانه مى سوزد
به فکر کلبه تاريک ما هرگز نمى افتد
چراغ آشنارويى که در هر خانه مى سوزد
زشمع انجمن آموز آيين وفادارى
که تا دارد نفس بر تربت پروانه مى سوزد
اگرچه در حريم اهل تقوى شمع محرابم
همان دل در هواى گوشه ميخانه مى سوزد
نمى دانم چه حال از عشق او دارم، همين دانم
که بيش از آشنا بر من دل بيگانه مى سوزد
زهر انگشت مرجان بحر شمع عالم افروزى
براى جستن آن گوهر يکدانه مى سوزد
مگر از سيلى باد خزان صائب خبر دارد
که شمع لاله و گل سخت بيتابانه مى سوزد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید