شماره ٧١١: تو پندارى دل خوش در جهان بسيار مى باشد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
تو پندارى دل خوش در جهان بسيار مى باشد
زصد گوهر درين دريا يکى شهوار مى باشد
زغيرت پير کنعان چشم بندى مى کند، ورنه
متاع يوسفى در هر سر بازار مى باشد
مدار از خال پيش از خط مشکين چشم دلجويى
که در دوران خط اين نقطه خوش پرگار مى باشد
نگاه دوربين در خانه از گلزار گل چيند
مرا ديوار و در کى مانع ديدار مى باشد؟
مکن ناز خنک در کار ما اى شمع کافورى
که ما را شمع بالين ديده بيدار مى باشد
زسر نگذشته چون منصور نتوان حرف حق گفتن
که حرف راست را منبر زچوب دار مى باشد
زخصم بردبار انديشه بيش از تندخو دارم
گران زخم است هر تيغى که لنگردار مى باشد
شود از خواب غفلت عمر کوته بى بصيرت را
که سيلاب از گرانسنگى سبکرفتار مى باشد
نگنجد مو ميان کفر و دين در عالم مشرب
که آنجا رشته تسبيح از زنار مى باشد
دل آگه مجو از ساکنان خانقه صائب
که در کوى خرابات است اگر هشيار مى باشد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید