شماره ٧١٥: دل بى آرزو آسوده از تشويش مى باشد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
دل بى آرزو آسوده از تشويش مى باشد
به قدر آرزو دلهاى مردم ريش مى باشد
به مقدار حطام دنيوى دود از سرا خيزد
توانگر را زدرويش آه حسرت بيش مى باشد
ز زنبور عسل اين نکته باريک روشن شد
که در دنبال، نوش اين جهان را نيش مى باشد
سفر اخلاق خوب و زشت را بى پرده مى سازد
کجى در تير پوشيده است تا در کيش مى باشد
به عرض علم نبود يک سر مو چشم مردم را
فضيلت در زمان ما به عرض ريش مى باشد
زعمر رفته جز کلفت نباشد حاصل پيران
که در دنبال، گرد کاروانى بيش مى باشد
به خون يکدگر باشند ارباب طمع تشنه
سگ از راه گرفتن دشمن درويش مى باشد
ندارد از شبيخون نسيم صبح غم صائب
که سوز دل چراغ خانه درويش مى باشد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید