شماره ٧١٧: گرفتارى به قدر رشته آمال مى باشد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
گرفتارى به قدر رشته آمال مى باشد
دلى کز آرزو شد پاک فارغبال مى باشد
شبيخون نسيم صبح را افسانه مى داند
سر هر کس گرانخواب از مى اقبال مى باشد
شدم سر در هوا از کوته انديشي، ندانستم
که باغ دلگشا اينجا به زير بال مى باشد
زجمعيت نباشد بهره اى چشم حريصان را
زخرمن گرد رزق ديده غربال مى باشد
همان بهتر که نگشايى لب پرشکوه ما را
چه غير از خون گره در پرده تبخال مى باشد؟
ندارد چون سر بيمار آسايش به يک بالين
زبان هر که در فرمان قيل و قال مى باشد
نگردد چشم حسرت مانع عمر از سبکسيرى
کجا سد ره آب روان غربال مى باشد؟
زغفلت عين ادبارست اقبال خودآرايان
که دايم ديده طاوس در دنبال مى باشد
صدف را مى شود مهر خموشى دانه گوهر
زبان و اصلان از لاف و دعوى لال مى باشد
مرا هم صبح اميد از خط او مى شود طالع
شب ادبار اگر آبستن اقبال مى باشد
زتسليم و رضا آزاده اى صائب خبر دارد
که در فقر و غنا حالش به يک منوال مى باشد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید