شماره ١٦: صاف است به گردون دل بى کينه مستان

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
صاف است به گردون دل بى کينه مستان
زنگار نگيرد به خود آيينه مستان
در آينه هر نقش کجى راست نمايد
کين مهر شود در دل بى کينه مستان
آيينه ز خاکستر اگر نور پذيرد
از دردکشى صاف شود سينه مستان
در گلشن وحدت گل رعنا نتوان يافت
يکرنگ بود شنبه و آدينه مستان
در ناف غزالان ختن مشک نهان است
غافل مشو از خرقه پشمينه مستان
گنجورى گوهر طلبد حوصله بحر
هر دل نشود محرم گنجينه مستان
جامى که توان ديد در او راز جهان را
در عالم ايجاد بود سينه مستان
سرپنجه خورشيد به شبنم نتوان تافت
دل صاف کن اى محتسب از کينه مستان
حسنى که ز خط بر سر انصاف نيايد
بى فيض بود چون شب آدينه مستان
صائب پى روشن گهران گير که زنگار
طوطى شود از پرتو آيينه مستان



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید