شماره ١٨: حيرت زدگان را نشود خواب پريشان

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
حيرت زدگان را نشود خواب پريشان
در ساغر گوهر نشود آب پريشان
آبى است که آيينه ريحان بهشت است
از فکر تو آن را که شود خواب پريشان
در دايره ماه همان پرده نشين است
هر چند شود پرتو مهتاب پريشان
با وحدت پرتو چه کند کثرت روزن؟
در تيغ ز جوهر نشود آب پريشان
چون آينه کز نقش، پريشان شودش خواب
دل گشت ز جمعيت اسباب پريشان
در پيرهن بحر شود گرد يتيمى
خاکى که شود در ره سيلاب پريشان
ما در چه شماريم، که دريا شده از موج
در جستن آن گوهر ناياب پريشان
زنهار مده راه به دل عيش جهان را
کز خنده شود غنچه سيراب پريشان
صائب نشود جمع به شيرازه محشر
هر دل که شد از دورى احباب پريشان



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید