شماره ٤٢: پاک کن از لوح جهان زنگ من

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
پاک کن از لوح جهان زنگ من
تا برهد عشق تو از ننگ من
چند شود جامه بيرنگ دل
چون پر طاوس ز نيرنگ من؟
گر چه لبم نامه سربسته اى است
نامه واکرده بود رنگ من
گردش چشمت به فلاخن گذاشت
عقل من و دانش و فرهنگ من
نيست رهايى سر زلف ترا
گر به فلک مى روي، از چنگ من
گنج چراغ دل ويرانه شد
راه مگردان ز دل تنگ من
مهره گهواره اطفال کرد
شوخى او عقل گرانسنگ من
ديده من کان بدخشان شده است
از رخت اى ساقى گلرنگ من
ناله من چون نبود پايدار؟
کوه غم اوست هم آهنگ من
چاشنى صلح دهد در مذاق
جنگ تو اى دلبر خوش جنگ من
آن غزل مولوى است اين که گفت
پيشترآ اى صنمم شنگ من



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید