شماره ٥٢: هر که را دل آب شد از روى آتشناک او

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
هر که را دل آب شد از روى آتشناک او
شبنم گلزار جنت گشت چشم پاک او
سر برآورده است اينجا از گريبان بهشت
هر که را باشد سرى با حلقه فتراک او
باده لعلى که خون در ساغر من مى کند
تازه رو از گريه شادى است دايم تاک او
دامن حيرت به دست آور که سر عشق را
درنيابى تا نگردى عاجز از ادراک او
ناتوانى را که شد افتادگى ها دستگير
روى دريا شد کبد از سيلى خاشاک او
بنده کوى خراباتم که مى سازد گهر
هر که ريزد تخم اشکى در زمين پاک او
اين چنين کز باده نازست صائب يار مست
کى به فکر عاشقان افتد دل بى باک او؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید