شماره ٦٤: نيست صيد لاغر من قابل نخجير تو

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
نيست صيد لاغر من قابل نخجير تو
از سبکروحى مگر بر خاک افتد تير تو
بر شکوهش گر چه تنگى مى کند اين نه رواق
نيست خالى ذره اى از حسن عالمگير تو
هست در هر حلقه اش دام تماشايى دگر
دل چسان آيد برون از زلف چون زنجير تو؟
غمزه ات گرديد در ايام خط خونريزتر
مى کند زنگار کار زهر با شمشير تو
گر کند نقاش از بال سمندر خامه را
مى شود چون موى آتشديده از تصوير تو
شيشه دل چون پريزاد ترا گردد حريف؟
برنيايد کوه قاف از عهده تسخير تو
مانع از جولان نمى گردد شفق خورشيد را
خون عاشق چون تواند گشت دامنگير تو؟
صائب از رخ گرد مى شويد به آب زندگى
مى کند چون خضر هر کس سعى در تعمير تو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید