شماره ٢٤٥: به جرم اين که کله کج نهاده است شکوفه
به جرم اين که کله کج نهاده است شکوفه
به روى خاک مذلت فتاده است شکوفه
گره ز کيسه پر زر گشاده است شکوفه
صلاى جود به آفاق داده است شکوفه
غنيمت است بگير از چمن برات نشاطى
درين دو هفته که دفتر گشاده است شکوفه
چگونه فرق کند کوچه را کسى ز خيابان؟
که همچو برف به هر جا فتاده است شکوفه
هوا گرفته ز باغ وجود، فر جوانى
شگفت نيست اگر پيرزاده است شکوفه
اگر نه صحن قيامت شده است عرصه گلشن
به دست باد چرا نامه داده است شکوفه
بساط عيش چرا روزگار پهن نسازد؟
گره ز رشته گوهر گشاده است شکوفه
پياله گير که تا چشم باز مى کنى از هم
کلاه خسروى از سر نهاده است شکوفه
هميشه مى پرد از شوق همچو ديده صائب
ز جلوه که دل از دست داده است شکوفه؟
|
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل |
نظرات نوشته شده