شماره ٤١٩: در سر مرده دلان شور نديده است کسى

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
در سر مرده دلان شور نديده است کسى
نفس گرم ز کافور نديده است کسى
سبزه شوره زمين نيست به جز موج سراب
حاصل از عالم پرشور نديده است کسى
خاک زير قدم نرم روان آسوده است
گرد از قافله مور نديده است کسى
از عرق چهره گلرنگ تو بيهوشم ساخت
مى ممزوج به اين زور نديده است کسى
هر که چون آب خورد باده، نگردد سرخوش
مستى از نرگس مخمور نديده است کسى
کيست گيرد خبر از قافله گرمروان؟
که به جز آتشى از دور نديده است کسى
شادى از پير کهنسال نمى بايد جست
خنده هرگز ز لب گور نديده است کسى
نقشبندان خيالند نظربازانش
ورنه آن چهره مستور نديده است کسى
شد ز خط چهره گلرنگ تو افروخته تر
ماه در ابر به اين نور نديده است کسى
سرو بالاى ترا جوش بهارست مدام
برگريز از شجر طور نديده است کسى
نيست اين غمکده بى سيل حوادث صائب
زير گردون دل معمور نديده است کسى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید