شماره ٥٣٠: تا کى ز جهل چاره حرص از طلب کني؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
تا کى ز جهل چاره حرص از طلب کني؟
از خارخار چند علاج جرب کني؟
هرگز نمى رسد به طباشير استخوان
پيش حسب مباد حديث نسب کنى
شب راز آه زنده دلان روز مى کنند
دارى تو جد و جهد که روزى به شب کنى
انداخت پيش ابر سپر، تيغ آفتاب
آن به که خصم را به مدارا ادب کنى
نان گرسنه چشم فزايد گرسنگى
از چون خودى مباد که روزى طلب کنى
در بحر صاحب گهر از ابر شد صدف
چون غافلان مباد که ترک سبب کنى
بارست سايه بر دل آزادگان و تو
بهر سفر رفيق موافق طلب کنى
صائب به غمگسار ز غم مى توان رسيد
حيف است عمر صرف نشاط و طرب کنى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید