شماره ١٢: عراقى بار ديگر توبه بشکست

غزلستان :: فخرالدین عراقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
عراقى بار ديگر توبه بشکست
ز جام عشق شد شيدا و سرمست
پريشان سر زلف بتان شد
خراب چشم خوبان است پيوست
چه خوش باشد خرابى در خرابات
گرفته زلف يار و رفته از دست
ز سوداى پريرويان عجب نيست
اگر ديوانه اى زنجير بگسست
به گرد زلف مهرويان همى گشت
چو ماهى ناگهان افتد در شست
به پيران سر، دل و دين داد بر باد
ز خود فارغ شد و از جمله وارست
سحرگه از سر سجاده برخاست
به بوى جرعه اى زنار بربست
ز بند نام و ننگ آنگه شد آزاد
که دل را در سر زلف بتان بست
بيفشاند آستين بر هردو عالم
قلندوار در ميخانه بنشست
لب ساقى صلاى بوسه در داد
عراقى توبه سى ساله بشکست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید