شماره ١١٢: زان پيش که دل ز جان برآيد

غزلستان :: فخرالدین عراقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
زان پيش که دل ز جان برآيد
جان از تن ناتوان برآيد
بنماى جمال، تا دهم جان
کان سود بر اين زيان برآيد
اى کاش به جان برآمدى کار
اين کار کجا به جان برآيد؟
کارم نه چنان فتاد مشکل
کان بى تو به اين و آن برآيد
هم از در تو گشايدم کار
کامم همه زان دهان برآيد
بر درگهت آمدم به کارى
کان بر تو به رايگان برآيد
نايافته جانم از تو بويى
مگذار که ناگهان برآيد
بنواز به لطف جانم، آن دم
کز کالبدم روان برآيد
کام دل خسته عراقى
از لطف تو بى گمان برآيد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید