گر ز شمعت چراغى افروزيم
خرمن خويش را بدان سوزيم
در غمت دود آن به عرش رسد
آتشي، کز درون برافروزيم
آفتاب جمال بر ما تاب
زانکه ما بى رخت سيه روزيم
تا ببينيم روى خوبت را
از دو عالم دو ديده بردوزيم
مايه جان و دل براندازيم
به ز عشقت چه مايه اندوزيم؟
همچو طفلان به مکتب حسنت
ابجد عشق را بياموزيم
در غم عشق اگر رود سر ما
اى عراقي، برو، که بهروزيم