شماره ٢٢٦: اى دل و جان عاشقان شيفته جمال تو

غزلستان :: فخرالدین عراقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى دل و جان عاشقان شيفته جمال تو
هوش و روان بى دلان سوخته جلال تو
کام دل شکستگان ديدن توست هر زمان
راحت جان خستگان يافتن وصال تو
دست تهى به درگهت آمده ام اميدوار
روى نهاده بر درت منتظر نوال تو
خود به دو چشم من شبى خواب گذر نمى کند
ورنه به خواب ديدمي، بو که شبى وصال تو
من به غم تو قانعم، شاد به درد تو، از آنک
چيره بود به خون من دولت اتصال تو
تو به جمال شادمان، بى خبر از غمم دريغ!
من شده پايمال غم، از غم گوشمال تو
ناز ز حد بدر مبر، باز نگر که: در خور است
ناز تو را نياز من، چشم مرا جمال تو
بسکه کشيد ناز تو، مرد عراقي، اى دريغ!
چند کشد، تو خود بگو، خسته دلى دلال تو؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید