شماره ٢٤٦: نگارا، گر چه از ما برشکستى

غزلستان :: فخرالدین عراقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
نگارا، گر چه از ما برشکستى
ز جانت بنده ام، هر جا که هستى
ربودى دل ز من، چون رخ نمودى
شکستى پشت من، چون برشکستى
چرا پيوستي، اى جان، با دل من؟
چو آخر دست، از من مى گسستى
ز نوش لب چو مرهم مى ندادى
ز نيش لب چرا جانم بخستي؟
ز بهر کشتنم صد حيله کردى
چو خونم ريختى فارغ نشستى
اگر چه يافتى از کشتنم رنج
ز محنت هاى من، باري، برستى
مرا کشتي، به طنز آنگاه گويي:
عراقي، از کف من نيک جستي!



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید