شماره ٢٤٩: اى ز غم فراق تو جان مرا شکايتى

غزلستان :: فخرالدین عراقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى ز غم فراق تو جان مرا شکايتى
بر در تو نشسته ام منتظر عنايتى
گر چه بميرم از غمت هم نکنى به من نظر
ور همه خون کنى دلم، هم نکنم شکايتى
ورچه نثار تو کنم جان، نرهم ز درد تو
نيست از آنکه تا ابد عشق تو را نهايتى
دل ز فراق گشت خون، جان به لب آمد از غمت
زحمتم آيد، ار کنم از غم تو حکايتى
برد ز من هواى تو جان عزيز، اى دريغ
کشت مرا جفاى تو بى سبب جنايتى
گرچه برانى از برم باز نگردم از درت
چون ز در عنايتت يافته ام هدايتى
خسته عراقى آن توست، دور مکن ز درگهش
تا نرود فغان کنان از تو به هر ولايتى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید