شماره ٢٨١: چنانم از هوس لعل شکرستانى

غزلستان :: فخرالدین عراقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
چنانم از هوس لعل شکرستانى
که مى برآيدم از غصه هر نفس جانى
اميد بر سر زلفش به خيره مى بندم
چگونه جمع کند خاطر پريشاني؟
در آن دلي، که ندارم، هميشه مى يابم
ز تير غمزه تو لحظه لحظه پيکانى
بيا، که بى تو دل من خراب آباد است
جهان نمى شود آباد جز به سلطانى
چه جاى توست دل تنگ من؟ ولى يوسف
گهى به چه فتد و گه به بند و زندانى
چنان که چشم خمارين توست مست و خراب
بسوى ما نکند التفات چندانى
چو نيست در دل تو ذره اى مسلمانى
چگونه رحم کند بر دل مسلماني؟
زمان زمان که دلم ياد چهر تو بکند
شود ز عکس جمالت دلم گلستانى
اگر چه چشم عراقى به هر بتى نگرد
به جان تو، که ندارد بجز تو جانانى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید