شماره ٥٦: رمز آشناى معنى هر خيره سر نباشد

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
رمز آشناى معنى هر خيره سر نباشد
طبع سليم فضل است ارث پدر نباشد
غفلت بهانه مشتاق خوابت فسانه مايل
بر ديده سخت ظلم است گر گوش کر نباشد
افشاى راز الفت بر شرم واگذاريد
نگشايد اين گره را دستيکه تر نباشد
بر آسمان رسيديم راز درون نديديم
اين حلقه شبهه دارد بيرون در نباشد
خلق و هزار سودا ما و جنون و دشتى
کانجا زبى کسيها خاکى بسر نباشد
چين کدورتى هست بر جبه نگينها
تحصيل نامدارى بى دردسر نباشد
امروز قدر هر کس مقدار مال و جاه است
آدم نميتوان گفت آنرا که خر نباشد
در ياد دامن او مائيم و دل طپيدن
مشت غبار ما را شغل دگر نباشد
نقد حيات تا کى در کيسه توهم
آهى که ما نداريم گو در جگر نباشد
آن به که برق غيرت بنياد ما بسوزد
آئينه ايم و ما را تاب نظر نباشد
پيداست از ندامت عذر ضعيفى ما
شبنم چه وا نمايد گر چشم تر نباشد
گردانده گير (بيدل) اوراق نسخه وهم
فرصت بهار رنگست رنگ اينقدر نباشد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید