شماره ١٤٣: شوق موسى نگهم رام تسلى نشود

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
شوق موسى نگهم رام تسلى نشود
تا دو عالم چمن اندود تجلى نشود
همچو ياقوت نخواهى سر تسليم افراخت
تا بطبع آتش و آب تو مساوى نشود
عيش هستى اگر آماده رسوائى نيست
قلقل شيشه ات آن به که منادى نشود
رم نما جلوه نگاهى بکمندم دارد
صيد من رام فسونهاى تسلى نشود
نفى خود کرده ام آن جوهر اثبات کجاست
تا کى اين لفظ رود از خود و معنى نشود
ضعف سرمايه ام از لاف غرور آزادم
من و آهيکه رگ گردن دعوى نشد
چون شرر ديده وران ميگذرند از سر خويش
اين عصا راهبر مقصد اعمى نشود
عشق اگر عام کند رسم خودآرائى را
محملى نيست درين دشت که ليلى نشود
خامشى پرده برانداز هزار اسرار است
نفس سوخته يارب دم عيسى نشود
سربلند تب خورشيد محبت (بيدل)
زير دست هوس سايه طوبى نشود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید