شماره ٢٩٢: موى دماغ جاه و حشم حل نميشود

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
موى دماغ جاه و حشم حل نميشود
فغفور خاک گشت و سرش کل نميشود
ما و من هوسکده اعتبار خلق
تقرير مهملى است که مهمل نميشود
زين گرد اعتبار مچين دستگاه ناز
بر يکدگر چو سايه فتد تل نميشود
آئينه دار جوهر مرد استقامت است
پرداز تيغ کوه بصيقل نميشود
افسردگى کمينگر تعطيل وقت ماست
تا دست گرم کار بود شل نميشود
ناقدردان راحت وضع زمانه ئى
تا دردسر بطبع تو صندل نميشود
با اين دو چشم کاينه دارد و عالم است
انسان تحير است که احول نميشود
زين آرزو که سرمه نظرگاه چشم اوست
حيف است اصفهان همه مکحل نميشود
ايخواجه خواب راحت از اقبال رفته گير
اين کار بورياست زمخمل نميشود
با وهم و ظن معامله طول او فتاده است
عالم مفصلى است که مجمل نميشود
(بيدل) کسى بعرش حقيقت نميرسد
تا خاک راه احمد مرسل نميشود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید