شماره ٣٠٢: جان رفت و ما به آرزوى دل نمى رسيم

غزلستان :: وحشی بافقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
جان رفت و ما به آرزوى دل نمى رسيم
هر چند مى رويم به منزل نمى رسيم
برقيم و بلکه تندتر از برق و رعد نيز
وين طرفه تر که هيچ به محمل نمى رسيم
لطف خدا مدد کند از ناخدا چه سود
تا باد شرطه نيست به ساحل نمى رسيم
در اصل حل مسأله عشق کس نکرد
يا ما بدين دقيقه مشکل نمى رسيم
وحشى نمى رسد ز رهى آن سوار تند
کش از ره دگر ز مقابل نمى رسيم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید