چون کوه غم تاب آورد جسمى بدين فرسودگى
غم بر نتابد بيش ازين بايد تن فرمودگى
نى ناله اى نزديک لب نى گريه اى در دل گره
يارب نصيب من مکن اينست اگر آسودگى
گفتى به عشق ديگرى آلوده اى تهمت مکن
حاشا معاذالله کجا عشق من و آلودگى
رفت آن سوار تندرو ماند اين سگ دنباله دو
بشتاب اى پاى طلب يارب مبادت سودگى