حكايت

غزلستان :: سعدی شیرازی :: بوستان
مشاهده برنامه «بوستان سعدی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
شنيدم كه پيرى به راه حجاز
به هر خطوه كردى دو ركعت نماز
چنان گرم رو در طريق خداى
كه خار مغيلان نكندى ز پاى
به آخر ز وسواس خاطر پريش
پسند آمدش در نظر كار خويش
به تلبيس ابليس در چاه رفت
كه نتوان از اين خوب تر راه رفت
گرش رحمت حق نه دريافتى
غرورش سر از جاده برتافتى
يكى هاتف از غيبش آواز داد
كه اى نيكبخت مبارك نهاد
مپندار اگر طاعتى كرده‌اى
كه نزلى بدين حضرت آورده‌اى
به احسانى آسوده كردن دلى
به از الف ركعت به هر منزلى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید