سر آغاز

غزلستان :: سعدی شیرازی :: بوستان
مشاهده برنامه «بوستان سعدی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
خوشا وقت شوريدگان غمش
اگر زخم بينند و گر مرهمش
گدايانى از پادشاهى نفور
به اميدش اندر گدايى صبور
دمادم شراب الم در كشند
وگر تلخ بينند دم در كشند
بلاى خمارست در عيش مل
سلحدار خارست با شاه گل
نه تلخ است صبرى كه بر ياد اوست
كه تلخى شكر باشد از دست دوست
ملامت كشانند مستان يار
سبك تر برد اشتر مست بار
اسيرش نخواهد رهايى زبند
شكارش نجويد خلاص از كمند
سلاطين عزلت، گدايان حى
منازل شناسان گم كرده پى
به سر وقتشان خلق كى ره برند
كه چون آب حيوان به ظلمت درند؟
چو بيت‌المقدس درون پر قباب
رها كرده ديوار بيرون خراب
چو پروانه آتش به خود در زنند
نه چون كرم پيله به خود برتنند
دلارام در بر، دلارام جوى
لب از تشنگى خشك، برطرف جوى
نگويم كه بر آب قادر نيند
كه بر شاطى نيل مستسقيند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید