در شکر بارى تعالى

غزلستان :: خاقانی :: قطعات

افزودن به مورد علاقه ها
اى همه نيست ها به صنع تو هست
هست ها با کمال ذات تو نيست
نيست يک دم که بنده خاقانى
غرقه فيض مکرمات تو نيست
مرد مسافر حديث خانه کو گويد
زان غرضش زن بود که بانوى خانه است
بود مرا خانه اى نخست و دوم خوب
نيست سوم خانه خوب اگرچه يگانه است
گوئى خاقانيا ز خانه خبر ده
خانه من همچو چوبه زير ميانه است
دوستکانى داد شاهم جام دريا شکل و من
خوردم آن جام و شکوفه کردم و رفتم ز دست
هر که در دريا رود گر قى کند عذرش نهند
آنکه دريا شد در او گر قى کند معذور است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید