شماره ٣٣١: مرا به عشق دل خويش نيز محرم نيست

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
مرا به عشق دل خويش نيز محرم نيست
که مى زند دم بيگانگى و همدم نيست
تو رخ نمودى و عشاق را وجود نماند
که پيش چشمه خورشيد روز شبنم نيست
به زلف تو همه دلهاى سرد راست گذر
وگرنه حالش ازين گونه نيز در هم نيست
هزار سال ترا بينم و نگردم سير
ولى دريغ که بنياد عمر محکم نيست
يکى ز تيغ و يکى از سنان همى ترسد
مگوى هيچ کزينها غم و ازان هم نيست
به جان خسرو، اگر زانکه صد هزار غم است
درون جان تو اينست غم، دگر غم نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید