شماره ٧١٥: آنچه بر خرمن گل باد سحرگاه کند

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
آنچه بر خرمن گل باد سحرگاه کند
زلف تو با شب و رخسار تو با ماه کند
از خيالت شب عاشق به درازى بگذشت
رفتن و آمدن از زلف تو کوتاه کند
خيز و بخرام که از بهر خراميدن تست
شانه کو بر سر خوبان جهان راه کند
نازنينا، ز پى سايه تست از خورشيد
گل که او خيمه زند، ماه که خرگاه کند
ديده در چاه زنخدان تو افتاد مرا
با که گويم که ازين واقعه آگاه کند؟
ناله من که يکى بود و دو شد از زنخت
همچو آواز که مردم به سر چاه کند
آتشى در دل خسرو زدى و آه نکرد
کاتشى ديگر برخيزد، اگر آه کند
خسروا، گر ستم از دوست رسد، باکى نيست
چاره تسليم بود هر چه که آن شاه کند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید