شماره ١٦٨: خضر اگر چاشنى تيغ شهادت مى کرد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
خضر اگر چاشنى تيغ شهادت مى کرد
ز آب حيوان به لب خشک قناعت مى کرد
کشتى حوصله طوفانى شبنم مى شد
گل اگر از رخ او کسب طراوت مى کرد
مى شد از غيرت آيينه دل عاشق آب
خوبى معنى اگر جلوه به صورت مى کرد
اين زمان ناز هما مى کشد از سايه جغد
بى نيازى که دو صد ناز به دولت مى کرد
اين که در کوى تو دل رنگ اقامت مى ريخت
کاش بر ريگ روان طرح عمارت مى کرد
صفحه روى ترا ديد و ورق برگرداند
ساده لوحى که به من دوش نصيحت مى کرد
پيشتر زان که دهد خامه به دستش استاد
الف قامت او مشق قيامت مى کرد
بى لب لعل تو صائب المى داشت که گل
در نظر جلوه خميازه حسرت مى کرد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید