شماره ٢٠٧: خط سبزى که ز پشت لب جانان خيزد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
خط سبزى که ز پشت لب جانان خيزد
رگ ابرى است که از چشمه حيوان خيزد
مى توان گرد خط از آينه حسن زدود
از گهر گرد يتيمى اگر آسان خيزد
لعل چون لاله به دور لب رنگين سخنت
داغدار از جگر کان بدخشان خيزد
روى بر تافتن از ما ز مروت دورست
غير تسليم چه از ديده حيران خيزد؟
گرد پاپوش به ويرانه ما افشاند
هر کجا سيلى ازين کوه و بيابان خيزد
مرگ عيدست ز افلاس به تنگ آمده را
همچو آن خفته که از خواب پريشان خيزد
پاى در دامن تسليم و رضاکش صائب
تا ترا نکهت يوسف ز گريبان خيزد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید