شماره ٢٠٨: گريه ابرى است که از دامن دل مى خيزد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
گريه ابرى است که از دامن دل مى خيزد
آه گردى است که از رفتن دل مى خيزد
دم جان بخش به هر تيره درونى ندهند
اين نسيمى است که از گلشن دل مى خيزد
زاهد خشک کجا، نغمه توحيد کجا؟
اين نوا از شجر ايمن دل مى خيزد
در حريم دل اگر ماهرخى مهمان نيست
اين چه نورست که از روزن دل مى خيزد؟
هر حجابى که به علم نظر از پيش نخاست
به دو پيمانه مى روشن دل مى خيزد
عشق درمان گرانجانى ما خواهد کرد
آخر اين کوه غم از دامن دل مى خيزد
چشم بد دور ازان سلسله زلف دراز
که ز هر حلقه او شيون دل مى خيزد
منع صائب نتوان کرد ز فرياد و فغان
کاين نوايى است که از رفتن دل مى خيزد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید