شماره ٢٢١: بى تب و تاب به مخمور شرابى نرسد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
بى تب و تاب به مخمور شرابى نرسد
تا به آتش نرود کوزه به آبى نرسد
به چه اميد به گرد دل خوبان گردد؟
ناله اى را که ز کهسار جوابى نرسد
طمع بوسه و اميد شکرخند کراست؟
که به ما زان لب شيرين شکرابى نرسد
زندگى چون شرر از سوختگان است مرا
آه اگر از جگرى بوى کبابى نرسد
گل مگر بست ز شرم تو دکان را، کامروز
به دماغم ز چمن بوى گلابى نرسد
عمر چون سيل به اين سرعت اگر خواهد رفت
فرصت چشم گشودن به حبابى نرسد
تو به ويرانى دل کوش که آن گنج گهر
نيست ممکن که به هر خانه خرابى نرسد
نيست انصاف که از بحر تو با اين وسعت
صائب تشنه جگر را دم آبى نرسد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید