شماره ٣٧٦: هرکه پوشد نظر از کام به منزل برود

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
هرکه پوشد نظر از کام به منزل برود
دايم آواره بود هرکه پى دل برود
دامن برق کجا، پنجه خاشاک کجا
خار در پاى طلبکار تو مشکل برود
چون نفس سوختگان کعبه رود بر اثرش
هرکه در راه طلب بر اثر دل برود
ترک انديشه بود خضر ره فردروان
چند عمر تو به انديشه باطل برود؟
دست در دامن توفيق زن از خويش برآى
قوت پاى تو حيف است که در گل برود
اگر اين است که من يافته ام ذوق طلب
جاى رحم است بر آن کس که به منزل برود
زود بر مسند خاکستر خود بنشيند
هرکه بى خواست چو پروانه به محفل برود
هرکه خواهد که به حرفش نگذارند انگشت
چون قلم راه سخن را به انامل برود
زخم در پيرهنش سنبل تر مى ريزد
هرکه از هوش ز نظاره قاتل برود
گر سخنهاى تو صائب سوى بابل ببرند
سحر از خاطر جادوگر بابل برود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید