شماره ٥٣٣: کناره گرد خطرهاى بيکران دارد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
کناره گرد خطرهاى بيکران دارد
ميانه رو ز دو جانب نگاهبان دارد
شکايتى که ز گردون کنند بى هنران
شکايتى است که تير کج از کمان دارد
کند چو موم رگ گردن جهان را نرم
چو شمع هرکه زبان شررفشان دارد
ز کدخدايى عقل است آسمان بر پاى
وگرنه عشق چه پرواى اين دکان دارد
ز خود برآمده از خضر بى نياز بود
به بام رفته چه حاجت به نردبان دارد؟
به نذر داغ تو پيوند مى کند باهم
چو قرعه هرکس يک مشت استخوان دارد
ز خواب ناز چرا چشم او شود بيدار؟
شکوه حسن چه حاجت به پاسبان دارد؟
ز درد خويش ندارم خبر، همين دانم
که هرچه جز دل خود مى خورم زيان دارد
غبار ديده يعقوب خضر راه بس است
نسيم مصر چه حاجت به کاروان دارد؟
چه نسبت است به صدر آستانه را صائب؟
هميشه صدرنشين رو به آستان دارد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید