شماره ٦١٨: ز جلوه تو چو سيلاب الامان خيزد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
ز جلوه تو چو سيلاب الامان خيزد
ز پيش راه تو چون گرد آسمان خيزد
ز فکر روى تو روشن شد آنچنان دل من
که همچو صبح مرا نور از دهان خيزد
به کام دل نفس آتشين چگونه کشم؟
مرا کز آتش گل دود از آشيان خيزد
مشو ز پاس دل رام گشته ام غافل
که از رميدن من گرد از جهان خيزد
نشست گرد يتيمى ز روى گوهر، بحر
چه زنگ از دلم از چشم خونفشان خيزد؟
ز زخم تير مکافات ظالمان نرهند
که پيشتر ز نشان ناله از کمان خيزد
نه آنچنان ز گرانى نشسته است به گل
سفينه ام، که به امداد بادبان خيزد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید