شماره ٦٥٠: زصدق اگر نفس صبحگاه خواهى شد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
زصدق اگر نفس صبحگاه خواهى شد
ز چشم شور فلک مد آه خواهى شد
بلند وپست جهان در قفاى يکدگرست
اگر به چرخ روى خاک راه خواهى شد
اگر ستاره اشک ندامت است بلند
غمين مباش که پاک از گناه خواهى شد
زظلمت تو جهانى به خواب خواهد رفت
چنين زغفلت اگر دل سياه خواهى شد
اگر ز عشق ترا هست آتشى در سر
چراغ بتکده وخانقاه خواهى شد
زديدن توچه گلها که اهل دل چينند
اگر شکسته چو طرف کلاه خواهى شد
اگر چه يوسف مصرى ز چرخ شعبده باز
به ريسمان برادر به چاه خواهى شد
نسيم شام نبايد به خوش قماشى صبح
چه سود ازين که زخط خوش نگاه خواهى شد
مرو ز راه به اميد توشه دگران
که چون پياده حج خرج راه خواهى شد
منه زگوشه دل پاى خود برون صائب
که هر کجاکه روى بى پناه خواهى شد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید