شماره ٣٠: از دل آگاه در عالم همين نام است و بس

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
از دل آگاه در عالم همين نام است و بس
چشم بيدارى که ديدم حلقه دام است وبس
رو به هر خارى که کردم خانه صيادبود
هر کف خاکى که ديدم پرده دام است وبس
چشم اگر پوشيده باشد دل نمى گردد سياه
بيشتر تاريکى اين خانه از جام است وبس
سيرنرگس زار چشم لاله رويان کرده ام
پرده شرم وحيادر چشم بادام است وبس
نام شاهان ازبناى خير مى گردد بلند
حاصل جم از جهان آوازه جام است وبس
سرنوشت برگ برگ اين چمن را خوانده ام
حاصل نخل تمنا ميوه خام است وبس
پى به کنه خويش نتوان برد بى ترک خودى
راه اين ويرانه در بسته از بام است وبس
در گرفتارى بود جمعيت خاطر مرا
رشته شيرازه بال و پرم دام است وبس
از سر مژگان نگاه حسرت مانگذرد
عمربال افشانى ما تالب بام است وبس
از توکل در حنا مگذار دست سعى را
قفل روزى گر کليدى دارد ابرام است وبس
هرکه را ديدم صائب پخته مى گويد سخن
در ميان اهل معنى فکر ما خام است وبس



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید