شماره ١٦٤: سهى سروى که من دارم نظر بر قد رعنايش

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
سهى سروى که من دارم نظر بر قد رعنايش
دو عالم چون دو زلف عنبرين افتاده درپايش
خمار و خواب وبيمارى و شوخى وسيه مستى
ز يک پيمانه مى نوشند مى درچشم شهلايش
سخن چندان که مى ريزد زچشم اوبه آسانى
به دشوارى برون مى آيد ازلعل شکرخايش
اگر چه سرو دارد در بغل منشور رعنايى
به جاى قد خجالت مى کشد ازنخل بالايش
به دامان قيامت ميکشد دوران حسن او
که خوبى را رهايى نيست ازمژگان گيرايش
ز بار دل به لرزيدن صنوبر راسبک سازد
اگر در بوستان در جلوه آيد سرو بالايش
ازان آن سرو سيمين درنظرها سبز مى آيد
که پيچيده است دود آه عاشق برسراپايش
به آن زندگى چون نسبت جانان کنم صائب
که سيرى هست ازجان، نيست سيرى ازتماشايش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید